طبق آمار رسمی، شهرهای زاهدان، کرج، مشهد، کرمانشاه و شیراز در صدر شهرهای با جمعیت زیاد اسکان غیررسمی در کشور هستند. به طوری که در کلان شهر سه و نیم میلیون نفری مشهد، حدود یک سوم از جمعیت آن در ۶۶ پهنه حاشیه شهر سکونت دارند. ضریب بالای وقوع جرم، اعتیاد، قرار گرفتن خانهها در حریم خطوط فشار قوی برق و شبکه روباز فاضلاب و... از جمله ویژگیهای این مناطق است.
این ویژگیها سبب شده است شهروندان، نخبگان و مدیریت شهری، سکونتگاههای غیررسمی را متفاوت از بدنه اصلی شهر بدانند و رویکرد و رفتارهای متفاوتی درمقابل آنها داشته باشند. البته این زاویه نگاه و رویکرد در مکانها و زمانهای مختلف متفاوت است و شیوه برخورد و آثار توسعهای متفاوتی را نیز به وجود آورده است:
رایجترین دیدگاه به سکونتگاههای غیررسمی، تلقی آنها به عنوان زائدهای اضافی و حتی مضر برای شهر است. بنابر این دیدگاه، اجتماعات غیررسمی به دلیل مولد نبودن، دارای زندگی انگلی در حاشیه شهرها هستند. در این محلات فرایند جامعه پذیری و تطابق هنجارهای اجتماعی سکونتگاه غیررسمی با شهر اتفاق نمیافتد. به این ترتیب این اجتماعات، محلی برای گسترش خرده فرهنگهای کجرو و جرم زا میشود.
پاسخ شهر به معضلات یاد شده در چنین نگاهی تخریب، پاک سازی و برچیدن اجتماعات غیررسمی است؛ زیرا شهروندان و مدیریت شهری برای اجتماع غیررسمی به دلیل خصوصیات منفی آن حقی در جامعه شهری قائل نیستند.
عدهای پدیده اسکان غیررسمی را پدیدهای موقتی در مسیر توسعه جوامع میدانند که با فراگیر شده مواهب نوسازی و نفوذ سرمایه داری در جوامع درحال توسعه ناپدید میشود. در این نگاه سکونتگاههای غیررسمی فضاهایی هستند مبتنی بر نظام سنتی تولید و معیشت که نتوانسته اند خود را با نظامات جامعه مدرن هماهنگ سازند. همین موضوع سبب عقب ماندگی، فقر و نابسامانی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
از نظر معتقدان به این دیدگاه، این اجتماعات درپی توسعه عمومی جامعه و رشد اقتصادی کشور از مواهب توسعه برخوردار شده، با جامعه مدرن پیوند خواهند یافت و نیاز به برنامه ویژهای ندارند. هرچند برای تسریع این فرایند میتوان در سکونتگاههای غیررسمی سرمایه گذاری کرد.
گروهی که بیشتر شامل دانشمندان حوزه شهر و کنشگران حوزه مدنی اند، سکونتگاههای غیررسمی را فضایی آسیب دیده از هجوم سرمایه میدانند. از نظر ایشان سرمایه داران که در محلات مرفه نشین شهر سکونت دارند از نیروی انسانی و خدمات اجتماع غیررسمی (معمولا در مشاغلی که دیگران حاضر به انجام آن نیستند) به صورت ارزان استفاده میکنند، اما به آنها سهم مناسبی از ارزش افزوده تولید شده در جریان اقتصاد شهر نمیدهند.
محول کردن کارهای با درآمد کم، خطرناک و از نظر اجتماعی دارای منزلت پایین به آنها سبب میشود محلات غیررسمی در نگاه سایر شهروندان بدنام و طرد شوند. این گروه از نخبگان معتقدند راه کار سامان دهی سکونتگاههای غیررسمی اصلاح روابط اقتصادی-اجتماعی میان سرمایه داران و محلات غیررسمی است. ایشان بهسازی و نوسازی کالبدی را بدون اصلاح این روابط بی نتیجه میدانند.
در برخی جوامع به دلایلی، چون تجارب تاریخی، اعتقادات قومی، مذهبی و ... اجتماعات غیررسمی بیگانگانی محسوب و در طیفی از دیگری تا دشمن طبقه بندی میشوند. مواجهه مدیریت شهری و شهروندان با این اجتماعات پیوسته با تنش همراه بوده است و طیفی از تبعیض، طرد، تخریب و کوچاندن را شامل میشود. هر چند تلاشهای بسیاری برای سامان دهی این جوامع و پیوستگی آنها به بقیه محلات شهری از سوی مصلحان اجتماعی انجام شده است، اما این موضوع تا حد زیادی زمان بر و شکننده است و به تغییر نسلها و اعتقادات منوط است.
در تحلیل رویکردهای گفته شده باید گفت: تجربه نشان داده است که سکونتگاههای غیررسمی پدیدهای مزمن است و در ایران حداقل ۵۰ سال سابقه دارد؛ بنابراین نمیتوان آن را مرحلهای زودگذر از توسعه جوامع دانست. همچنین به دلیل جهان بینی دینی حاکم بر شهروندان و مدیران شهری شهر مشهد، وجود رویکرد چهارم در میان آنها بسیار کم رنگ است.
به نظر میآید در شهر مشهد بیشتر با معتقدان به دو رویکرد اول و سوم روبه رو هستیم است. علل مشکلات در رویکرد اجتماعات غیررسمی به عنوان انگل جامعه، عامل درونی و در رویکرد سکونتگاههای غیررسمی به عنوان فضاهای استثمارشده، عامل بیرونی دانسته میشود. مسلم است که نقاط ضعف مختلفی درون اجتماعات غیررسمی وجود دارد.
از طرف دیگر این محلات ظرفیتهایی دارند که در صورت برخورد عادلانه و دادن فرصت به آنها میتواند در راستای توسعه استفاده شود. باید از این نقاط قوت در راستای مقابله و حذف ضعفها استفاده کرد. آنچه حائز اهمیت است وجود مساحت و جمعیت زیاد سکونتگاههای غیررسمی در شهر مشهد است که باید برنامه ریزی صحیح و عاجل برای سامان دهی آنها صورت پذیرد.